رؤیای آب انگور (قرآن)در زمان حضرت یوسف علیهالسلام یکی از هم زندانیان آن حضرت در رؤیا دید که برای ارباب خود از انگور ، شراب میسازد. ۱ - رؤیای زندانی هم بند حضرت یوسفآب گرفتن از انگور برای تهیه شراب، رؤیای یکی از دو زندانی هم بند یوسف علیهالسّلام بود. ودخل معه السجن فتیان قال احدهمآ انی ارنی اعصر خمرا...(و دو جوان با او به زندان درآمدند (روزى) يكى از آن دو گفت من خويشتن را (به خواب) ديدم كه (انگور براى) شراب میفشارم و ديگرى گفت من خود را (به خواب) ديدم كه بر روى سرم نان میبرم و پرندگان از آن میخورند به ما از تعبيرش خبر ده كه ما تو را از نيكوكاران می بينيم.) ۱.۱ - بیان علامه طباطباییتفسیر المیزان میفرماید: « ((قال احدهما انی ارینی اعصر خمرا)) - و اگر این جمله را به جمله ((و دخل...) ) عطف نکرده و نفرموده : ((و قال احدهما)) برای این است که بفهماند نقل خواب آن دو بلافاصله پس از دخول در زندان نبوده، بلکه بعد از گذشتن مدتی در زندان این خواب را دیده و نقل کردهاند، همچنانکه این گفتارشان که گفتند ((در خواب میبینیم) ) و جواب یوسف که گفتای ((رفقای زندانی ام) ) بر این معنا اشعار دارد. جمله ((ارینی) ) بطوریکه دیگران هم گفتهاند حکایت حال گذشته است، و جمله ((اعصر خمرا)) به معنای این است که انگور را میفشردم تا خمر درست کنم، و اگر انگور را خمر نامیده به اعتبار آن صورتی است که در آینده به خود میگیرد (و خمر میشود)، و معنای آیه این است : در بامدادی یکی از آن دو به یوسف گفت : من در عالم رویا دیدم که برای تهیه شراب، انگور میفشارم.» ۲ - تعبیر خواب زندانیحضرت یوسف علیهالسّلام از رؤیای آب انگور گرفتن برای شراب ، که آن زندانی در خواب دید این بود که او نزد ارباب خود ساقی می شود. ودخل معه السجن فتیان قال احدهمآ انی ارنی اعصر خمرا... نبئنا بتاویله... • یـصـحبی السجن امآ احدکما فیسقی ربه خمرا...(و دو جوان با او به زندان درآمدند (روزى) يكى از آن دو گفت من خويشتن را (به خواب) ديدم كه (انگور براى) شراب میفشارم و ديگرى گفت من خود را (به خواب) ديدم كه بر روى سرم نان میبرم و پرندگان از آن میخورند به ما از تعبيرش خبر ده كه ما تو را از نيكوكاران می بينيم. •اى دو رفيق زندانيم اما يكى از شما به آقاى خود باده مینوشاند و اما ديگرى به دار آويخته میشود و پرندگان از (مغز) سرش میخورند امرى كه شما دو تن از من جويا شديد تحقق يافت.) ۲.۱ - بیان تفسیر آیهتفسیر نمونه میگوید: «سپس رو به سوى دو رفیق زندانى کرد و چنین گفت : دوستان زندانى من ! اما یکى از شما آزاد مى شود، و ساقى شراب براى ارباب خود خواهد شد (یا صاحبى السجن اما احد کما فیسقى ربه خمرا). اما نفر دیگر به دار آویخته مى شود و آنقدر میماند که پرندگان آسمان از سر او مى خورند! (و اما الاخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه ). گر چه با توجه به تناسب خواب هایی که آنها دیده بودند، اجمالا معلوم بود کدامیک از این دو آزاد و کدامیک به دار آویخته مى شود، اما یوسف نخواست این خبر ناگوار را صریحتر از این بیان کند لذا تحت عنوان یکى از شما دو نفر مطلب را تعقیب کرد.» ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۳۰۲، برگرفته از مقاله «رؤیای آب انگور». |